قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح قاضى حميدالدين بلخي





  • صدرى كه ازو دولت و دين جفت باتست
    آن عقل مجرد كه وجود به كمالش
    از نسبت او دولت ودين هر دو حميدند
    اوصافت بزرگيش چه اصلى و چه ماليست
    گردون ز كفايت به كف آورد ركابش
    طوفان حواد اگرآفاق بگيرد
    اى آنكه جهت پايه ى جاه تو نيابد
    اى قبله احرار جهان خدمت ميمونت
    تو كعبه ى آمالى و ز قافله ى شكر
    گر دست به شطرنج خلاف تو برد چرخ
    در خدمت ميمون تو گو راه وفا رو
    اى كلك گهربار تو موصوف به وصفى
    آتش كه بر او آب شود چيره بميرد
    كلك تو شهابيست كه هرگزبنميرد
    فرخنده قدوم تو كه كمتر ارى زو
    اقبال جناب تو مرا نشو و نما داد
    من بنده چنان كوفته ى حاده بودم
    بوسيدن دست تو درآورد به من جان
    تا مقطع دوران فلك را به جهان در بادا به مراد تو چه تقدير و چه دوران
    بادا به مراد تو چه تقدير و چه دوران



  • آن خواجه ى شرعست كه سلطان قضاتست
    هم قاعده جنبش وهم اصل باتست
    اين دانم وآن ذات كه داند كه چه ذاتست
    كان را همه اوصاف فلك فرع و زكاتست
    آرى چكند كسب شرف كار كفاتست
    بر سده ى او باش كه جودى نجاتست
    ذات تو جهانيست كه بيرون ز جهاتست
    در ذمت احرار چو صوم است و صلوتست
    هر جا كه رود ذكر تو گويى عرفاتست
    در بازى اول قدرش گويد ماتست
    آنرا كه ز سيلى قدر بيم وفاتست
    كان معجزه ى جمله ى اوصاف وصفاتست
    وين حكم نه حكميست كه محتاج قاتست
    گرچه فلكش دجله و نيلست وفراتست
    تمكين ولاتست و مراعات رعاتست
    ابرست قدوم تو و اقبال نباتست
    گفتى كه عظامم زلگدكوب رفاتست
    در قلزم دست تو مگر آب حياتست
    هر روز به توقيع دگرگونه براتست تا بر ار نعش فلك دور بناتست
    تا بر ار نعش فلك دور بناتست


/ 463