قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چون صدراعظم مجدالدين ابوالحسن عمرانى از سمرقند بازآمد و سلطان تشريفش فرمود اعدا بر او افتريها كردند در دفع آن افتريها انورى اين قصيده بگفت





  • سه ماهه فراقت بر اهل خراسان
    به جانت كه گر بي خبرهاء خيرت
    زبان بود در كامها بي تو خنجر
    يكى از تف سينه در قعر دوزخ
    ز بس خار هجر تو در ديده و دل
    چنان روز بر ما سيه كرد بي تو
    از آن بيم كز كافريهاى گردون
    دعاگوى جان تو خلقى موحد
    كدامين سعادت بود بيشتر زين
    مگر طاعتى كرده بودست خالص
    اگر اين نبودست آلوده گشتست
    كه مستوجب فرقتت شد سه ماه اين
    ايا چرخ در پيش قدر تو واله
    تويى آنكه در مجلست بخت ساقى
    به كوى كمال تو در، عقل ناقص
    كند حل و عقد تو بر چرخ پيشى
    زمين هركجا امن تو نيست فتنه
    كمر پيش حكم تو بربسته جوزا
    ارهاى كين تو چون نحس عقرب ز مسطور كلكت شود مرده زنده
    ز مسطور كلكت شود مرده زنده



  • بسى سال بودست آسان و آسان
    خبر داشت كس را تن از دل دل از جان
    نظر بود در ديده ها بي تو پيكان
    يكى از نم ديده در موج طوفان
    ز خونابه رخسارها چون گلستان
    كه كس مان نديدى سپيدى دندان
    نبايد كه كارى رود نابسامان
    مددخواه جاه تو شهرى مسلمان
    كه باز آمدى در سعادات الوان
    زمين سمرقند در حق يزدان
    زمين خراسان به نوعى ز عصيان
    كه مستسعد خدمتت شد سه ماه آن
    و يا ابر در پيش دست تو حيران
    تويى آنكه بر درگهت چرخ دربان
    به خوان سخاى تو بر، جود مهمان
    دهد امر و نهى تو بر دهر فرمان
    جهان هركجا عدل تو نيست ويران
    كله پيش قدر تو بنهاده كيوان
    نظرهاى لطف تو چون سعد ميزان مگر در دوات تو هست آب حيوان
    مگر در دوات تو هست آب حيوان


/ 463