قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح امير عادل ضياء الدين مودود احمد عصمي





  • نماز شام چو خورشيد گنبد گردان
    به فال نيك برون آمديم و راى صواب
    به طالعى كه ببسته است ز ابتداى وجود
    تكاورانى در زير زين به دولت او
    ز نعلهاشان سطح زمين گرفته هلال
    نه در مفاصل اين سستيى ز بار ركاب
    به كوهسار و بيابانى اندر آورديم
    چو بيشه بيشه درو درزهاى خار و خسك
    كسى نديده فرازش مگر به چشم ضمير
    به غارهاش درون مار گرزه از حشرات
    ز تنگ عيشى بر ذروهاش برده هماى
    كسى به روز سفيد و شب سياه درو
    ز بيم ديو بدل در همى گداخت ضمير
    هزاربار به هر لحظه بيش گفت دلم
    زمان زمان دهدم آن قدر كه بوسه دهم
    ضياء دين خداى آنكه حسن عادت او
    امير عادل مودود احمد عصمى
    بزرگ بار خدايى كه طبع و دستش را
    بود عنايتش از نايبات چرخ پناه به غيرت از نفسش روح عيسى مريم
    به غيرت از نفسش روح عيسى مريم



  • به كوه رفت فرود و ز چشم گشت نهان
    به عزم خدمت درگاه پيشواى جهان
    به پيش طالع عاليش بر سپهر ميان
    چو ابر گاه مسير و چو پيل گاه توان
    ز گوشهاشان روى هوا گرفته سنان
    نه در طبيعت آن نفرتى ز باد عنان
    جمازگان بيابان نورد كه كوهان
    چو پاره پاره درو خامهاى ريگ روان
    كسى نرفته نشيبش مگر به پاى گمان
    به ناوهاش درون شير شرزه از حيوان
    ز استخوان مسافر ذخيرهاى گران
    بجز كبودى گردون همى نداد نشان
    ز باد سر به تن در همى فسرد روان
    كه يارب اين ره دلگير كى رسد به كران
    زمين حضرت آن مقصد زمين و زمان
    زمانه دارد در زير سايه ى احسان
    كه هست جوهرى از عدل و عصمت يزدان
    همى نماز برد بحر و سجده آرد كان
    دهد حمايتش از حادات دهر امان به خجلت از قلمش چوب موسى عمران
    به خجلت از قلمش چوب موسى عمران


/ 463