قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مدح يكى از اقوام پادشاه كند





  • اى به نيك اختر شده هم سلف سلطان جهان
    حور و غلمان بر مبارك عقد تو گاه نار
    عقد تو گشتست عقد مملكت را واسطه
    خطبه ى تو بوده اندر نيكنامى معجزه
    بود خواهد عقد تو در عقد چون دنيا و دين
    گاه خطبه خواندن تزويج فرخ فال تو
    عقد تو عين عقيدت بود خواهد روز و شب
    زير طاق عرش طاوس ملايك جبرئيل
    هم بر آن طالع كه با زهرا على و مرتضى
    مه به تسديس زحل كرده نظر با آفتاب
    نوزده روز از مه روزه گذشته روز نيك
    خاندان خان و سلطان از تو زينت يافتند
    خاندان خان به تو آباد خواهد گشت ازآنك
    اى عطاهاى بزرگت اصل رزق مرد و زن
    عز دين مسعود فرخ را تو فرخ اخترى
    خصم با سلطان نداند در جهان پهلو زدن
    هركجا سلطان بود با او تو باشى همركاب
    رايت تدبير تو گيرد سپهر اندر سپهر
    از كفايت شد كف تو ضامن ارزاق خلق زاغ اگر بر نام تو در آشيان بيضه نهد
    زاغ اگر بر نام تو در آشيان بيضه نهد



  • از وفاق تست اكنون خلق عالم شادمان
    تحفها برده ز شادى يكدگر را در جنان
    سور تو گشتست لفظ تهنيت را ترجمان
    وصلت تو گشته اندر شادكامى داستان
    رفت خواهد عهد تو در عهده ى امن و امان
    بر تنت بوده نار رحمت از هفت آسمان
    سور تو عين سرور و شادمانى جاودان
    از نار تو شده ياقوت پاش و درفشان
    وصلتى كردى به توفيق خداى مستعان
    وصلتى كردى به رسم بخردان باستان
    اختيارى بود كان باشد ز بهروزى نشان
    كز تو خواهد گشت معمور اين دو ميمون خاندان
    خان به تو تسليم كرد و جان به تو پرداخت خان
    وى سخنهاى لطيفت انس انس و جان جان
    دختر فرخ هميشه بر تو بوده مهربان
    تا تو سلطان جهان را بود خواهى پهلوان
    هركجا سلطان رود با او تو باشى هم عنان
    مركب اقبال تو گيرد عنان اندر عنان
    ضامنى كورا بود توفيق در ضمن ضمان زاغ را طاوس گردد بچه اندر آشيان
    زاغ را طاوس گردد بچه اندر آشيان


/ 463