قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح شمس الدين اغل بيك





  • دوش در هجر آن بت عيار
    همه با ماه و زهره بودم انس
    نه كسى يك زمان مرا مونس
    همه بستر ز اشك من رنگين
    رخم از خون چو لاله ى خودرنگ
    بر و رويم ز زخم دست كبود
    رخم از رنج زرد همچو ترنج
    نفسم سرد و سينه آتشگاه
    گاه چون شمع قوت آتش تيز
    دست بر سر زنان همى گفتم
    تن بفرسود چند ازين محنت
    تا كى اين جور كردن پيوست
    برگذر از ره جفا و مرا
    طاقتم نيست از خداى بترس
    اين همى گفتم و همى كردم
    يار چون نالهاى من بشنيد
    مكن اى انورى خروش و جزع
    بار انده مكش كه بار دگر
    بند بگشود چرخ، تنگ مباش به تو آورد سعد گردون روى
    به تو آورد سعد گردون روى



  • تا به روزم نبود خواب و قرار
    همه با آه و ناله بودم كار
    نه كسى يك نفس مرا غمخوار
    همه كشور ز آه من بيدار
    اشكم از غم چو لل شهوار
    دل و جانم به تير هجر فكار
    دلم از درد پاره همچو انار
    دهنم خشك و ديده طوفان بار
    گاه چون زير جفت ناله ى زار
    كاى فلك دست از اين ضعيف بدار
    جان بپالود چند از اين آزار
    چند از اين نحس بودن هموار
    روزكى چند بي غمى بگذار
    بيش ازينم به دست غم مسپار
    خاك بر سر ز گنبد دوار
    گفت با من به سر در آن شب تار
    كه شدت بخت جفت و دولت يار
    برهانيدت ايزد از غم و بار
    راه بنمود بخت، باك مدار روى زى درگه خداوند آر
    روى زى درگه خداوند آر


/ 463