قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح مجدالدين ابوالحسن العمرانى اذا شرفه السطان بالتشريف





  • اختيار سكندر انى
    مجد دين خواجه ى جهان كه سزاست
    كار دولت چنان بساخت كه نيست
    بيخ بدعت چنان بكند كه ديو
    آنكه از راى كرد خورشيدى
    آنكه فيض ترحم عامش
    نوبهار نظام عالم را
    كشت زار بقاى دشمن را
    آنكه زندان پاس او دارد
    رسم او كرده روى باطل و حق
    تا نه بس روزگار خواهى ديد
    نكند آسمان به دشوارى
    نامهاى نفاذ حكمش را
    در چنان كف عجب مدار كه چوب
    قلمش معجزيست حاده خوار
    نكند مست طافح كينش
    بدسگالش ز حرص مرگ بمرد
    مرگ جانش همى به جو نخرد
    اى جهان از عنايت تو چنانك عدل تو راعى مسلمانان
    عدل تو راعى مسلمانان



  • زبده ى خاندان عمرانى
    اگرش خواجه ى جهان خوانى
    جز كه در زلف شب پريشانى
    ملكى مي كند نه شيطانى
    وانكه از قدر كرد كيوانى
    بر جهان رحمتيست يزدانى
    دست او ابرهاى نيسانى
    قهر او ژالهاى طوفانى
    چون حواد هزار زندانى
    سوى پوشيدگى و عريانى
    فتنه در عهده ى جهانبانى
    آنچه عزمش كند بسانى
    حكم تقدير كرده عنوانى
    از عصايى رسد به عبانى
    خاصه در كارهاى ديوانى
    جرعه از دردى پشيمانى
    چون طفيلى ز حرص مهمانى
    از چه از غايت گران جانى
    جغد را ياد نيست ويرانى جاه تو حامى مسلمانى
    جاه تو حامى مسلمانى


/ 463