قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح صدر اجل خواجه مجيرالدين محمد





  • زهى كلك تو اندر چشم دولت كحل بيدارى
    مجير دولت و دنيا و اندر ديده ى دولت
    جهان مهر و كينت وجه ساز نعمت و محنت
    به آسانى فكندى سايه ى حشمت بر آن پايه
    بزرگيهات را روزى تصور كرد عقل كل
    اگر بر گوهر مى سايه اى افتد ز پاس تو
    وگر داند كه تشريف قبول خدمتت يابد
    تو آن صدرى كه عالم را كمال آمد وجود تو
    در اوصاف تو عاجز گشته ام يارب كجا يابم
    ز لطف آن كرده اى با جان غمناكم كه در شبها
    به تشريف زيارت رتبتى دادى مرا كاكنون
    مرا اندازه ى تمهيد عذر آن كجا باشد
    ترا لطف تو داعى بود اگرنه كس روا دارد
    نزولت نزد من بود اى پيت از پى مبارك تر
    همين مي كن كه جاويدان مدد باد از توفيقت
    سه عادت دارى اندر جمله ى اديان پسنديده
    الا تا خاك را از گوهرش خيزد گران سنگى
    روانى باد فرمان ترا چون آب در گيتى
    بمان چندان كه گيتى عمر در عهد تو بگذارد موافق مضطرب از نكبتى نه از طربناكى
    موافق مضطرب از نكبتى نه از طربناكى



  • به عونش كرده مدتها جهانداران جهاندارى
    ز راى تست بينايى ز بخت تست بيدارى
    سپهر عفو و خشمت نقشبند عزت و خوارى
    كه نور آفتاب آنجا نگردد جز به دشوارى
    نهايت را درو سرگشته ديد از چه ز بسيارى
    نبيند تا قيامت هيچ مستى پشت هشيارى
    ستاند سايه از پس رفتن خصم تو بيزارى
    نگر تا خويشتن را كمتر از عالم نپندارى
    كسى كاندر بيابان اين دهد طبع مرا يارى
    كند با كشتهاى تشنه بارانهاى آذارى
    چو اقبال تو در عالم نمي گنجم ز جبارى
    وليكن چون كنم لنگى همى پويم به رهوارى
    كه رخت كبريا هرگز به چونان كلبه اى آرى
    نزول مصطفى نزديك بو ايوب انصارى
    كه هرگز كس پشيمانى نديدست از نكوكارى
    يكى رادى دگرچه راستى پس چه كم آزارى
    الا تا باد را از عنصرش زايد سبكسارى
    كه چون آتش به برتر بودن ازگيتى سزاوارى
    كه تا دوران گيتى را به كام خويش بگذارى مخالف سرخ رو از نعمتى نه از نگونسارى
    مخالف سرخ رو از نعمتى نه از نگونسارى


/ 463