قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح صاحب ناصرالدين و تهنيت منصب





  • منصب از منصبت رفيع ترست
    اين مناصب كه ديده اى جزويست
    باش تا صبح دولتت بدمد
    پاى تشريف صاحب عادل
    ذكر تشريف شاه نتوان كرد
    در ميانست و خاك پايش را
    ورنه حقا كه گفتمى بر تو
    بالله ار گرد دامن تو سزد
    هرچه من بنده زين سخن گويم
    سخن آرايى و لافى نيست
    من نمي گويم اين كه مي گويم
    بر زبانم قضا همى راند
    اى جوادى كه پيش دست و دلت
    استخوان ريزهاى خوان تواند
    هركجا از عنايتت حصنى است
    هركجا از حمايتت حرزيست
    باس تو شد چنانكه كاه رباى
    عنصرت مايه ايست از رحمت
    خطوانت ز راستى كه بود وقت گفتار و گاه ديدارت
    وقت گفتار و گاه ديدارت



  • هر زمانيت منصبى دگرست
    كار كلى هنوز در قدرست
    كاين هنوز از نتايج سحرست
    كه جهان را به عدل صد عمرست
    كان ز سين سخن فراخ ترست
    خاك بوسيده هركه تاجورست
    كافرينش به جمله مختصرست
    هرچه در دامن فلك گهرست
    همه از يكدگر صوابترست
    خود تو بنگر عيانست يا خبرست
    تا تو گويى هباست يا هدرست
    پس قضا هم بدين حدي درست
    ابر چون دود و بحر چون شمرست
    هرچه بر خوان دهر ماحضرست
    مرگ چون حلقه از برون درست
    در الم چون شفا هزار ارست
    از ملاقات كاه بر حذرست
    گرچه در طى صورت بشرست
    همه خطهاى جدول هنرست سنگ را سمع و خاك را بصرست
    سنگ را سمع و خاك را بصرست


/ 463