قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در صفت افلاك و بروج و مدح صاحب ناصرالدين





  • دوش سلطان چرخ آينه فام
    از كنار نبردگاه افق
    ديدم اندر سواد طره ى شب
    گفتم آن نعل خنگ دستورست
    آسمان گفت كاشكى هستى
    گفتم آن چيست پس بگو برهان
    گفت ربى و ربك الله گوى
    گفت آرى مدام نتوان كرد
    شبكى چند احتباس شراب
    همچو انعام تا كى از خور و خواب
    طيره گشتم ازو والحق بود
    ماه چون در حجاب مي نوشد
    خيمه اى ديدم از زمانه برون
    مجمعى از مخدرات درو
    سكنه شان را مدار بي آغاز
    تير در هجر چهره ى زهره
    زهره در پيش چشم بهمن و دى
    تيغ مريخ پيش صيقل قلب
    دلو كيوان در اوفتاده به چاه توامان در ازاء ناوك قوس
    توامان در ازاء ناوك قوس



  • آنكه دستور شاه راست غلام
    چون به دست غروب داد زمام
    گوشوار فلك ز گوشه ى بام
    قرةالعين و فخر آل نظام
    كه نهد خنگ او به ما بر گام
    آسمان با دريغ و درد تمام
    گفتم آوخ هلال ماه صيام
    بر بساط وزير شرب مدام
    روزكى چند احتماء طعام
    نوبت فاتحه است والانعام
    جاى آن طيرگى در آن هنگام
    از سراى سپهر مينافام
    واندران خيمه درج كرده خيام
    همه آتش لباس و آب اندام
    ساكنان را مسير بي فرجام
    گشته از اشتياق بي آرام
    به كفى بربط و به ديگر جام
    تخت خورشيد زير سايه ى شام
    ماهى مشترى بجسته ز دام منع را خصم وار كرده قيام
    منع را خصم وار كرده قيام


/ 463