قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح سلطان اعظم سنجربن ملكشاه





  • اى ز تيغ تو در سرافرازى
    روزگارى به حل و عقد و سزد
    بحر سوزى چو در سخط رانى
    به سر تيغ ملك بستانى
    به مباهات آسمان به صدا
    فتح رابا سپيد مهره ى رزم
    آسمانت شكارگاه مراد
    روز هيجا كه تركيان گردند
    تيغ بينى زمرد و مرد از تيغ
    زلف پرچم نگارد اندر چشم
    باشد از روى نسبت و صولت
    تيغ تو تيغ حيدر عربى
    چون گشاد تو در هواى نبرد
    نوك پيكانت بر فلك دوزد
    مرگ در خون كشته غوطه خورد
    تو كه از رعد كوس و برق سنان
    در چنان موقفى ز حرص سخا
    ور ز تو جان رفته خواهد باز
    ملك مي كرد با ظفر يك روز كاين چنين خصم در كمين و تو باز
    كاين چنين خصم در كمين و تو باز



  • ملك تركى و ملت تازى
    به چنين روزگار اگر نازى
    كان فشانى چو با كرم سازى
    به سر تازيانه دربازى
    كرده با كوس تو هم آوازى
    بوده در موكب تو دمسازى
    واختران بازهاى پروازى
    زير ران مبارزان تازى
    هر دو نازان ز روى دمسازى
    شكل جرارهاى اهوازى
    سوى دشمن چو حمله آغازى
    كوس او طبل حيدر رازى
    كرد شاهين فتح پروازى
    حكم آينده را به طنازى
    گر در آن كر و فر درو يازى
    در دل ديو راز بگدازى
    خصم را در سال بنوازى
    به سر نيزه در وى اندازى
    فتنه را در سكوت غمازى فارغ از هر سويى همى تازى
    فارغ از هر سويى همى تازى


/ 463