قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح جلال الدين احمد





  • اى ترك مى بيار كه عيدست و بهمنست
    ايام خز و خرگه گرمست و زين سبب
    خالى مدار خرمن آتش ز دود عود
    آن عهد نيست آنكه ز الوان گل چمن
    سلطان دى به لشكر صرصر جهان بكند
    در خفيه گرنه عزم خروجست باغ را
    نفس نباتى ار به عزب خانه باز شد
    باد صبا كه فحل بنات نبات بود
    از جوش نشو ديگ نما تا فرو نشست
    در باغ بركه رقص تموج نمي كند
    كز دست دى چو دشمن دستور مدتيست
    صدرى كه دايم از پى تفويض كسب ملك
    آن پادشا نشان كه ز تمكين كلك اوست
    آن كز نهيب تف سموم سياستش
    هر آيتى كه آمده در شان كبرياست
    آن قبه قدر اوست كه بر اوج سقف او
    وان قلعه جاه اوست كه گويى سپهر و مهر
    جبر ركاب امر و عنان نفاذ او
    خورشيد سرفكنده و مه خويشتن شناس آنجا كه كر و فر شبيخون قهر اوست
    آنجا كه كر و فر شبيخون قهر اوست



  • غايب مشو نه نوبت بازى و برزنست
    خرگاه آسمان همه در خز ادكنست
    تا در چمن ز بيضه ى كافور خرمنست
    گفتى كه كارگاه حرير ملونست
    بينى كه جور لشكر دى چون جهان كنست
    چون آبگيرها همه پر تيغ و جوشنست
    عيبش مكن كه مادر بستان سترونست
    مردم گياه شد كه نه مردست و نه زنست
    از دود تيره بر سر گيتى نهنبنست
    بيچاره بركه را چه دل رقص كردنست
    كز پاى تا به سر همه دربند آهنست
    خاك درش ملوك جهان را نشيمنست
    هر پادشا كه بر سر ملكى ممكنست
    خون در عروق فتنه ز خشكى چوروينست
    اندر ميان ناصيه ى او مبينست
    خورشيد عنكبوت زواياء روزنست
    در منجنيق برجش سنگ فلاخنست
    زان دام كه در رياضت گردون توسنست
    مريخ نرم گردن و كيوان فروتنست نصرت سلاح دار و نگهبان مكمنست
    نصرت سلاح دار و نگهبان مكمنست


/ 463