قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح خاقان اعظم سلطان سنجر





  • ملك اكنون شرف و مرتبه و نام گرفت
    خسرو اعظم داراى عجم ورا جم
    سايه ى يزدان كز تابش خورشيد سپهر
    آنكه در معركها ملك به شمشير ستد
    لمعه ى خنجرش از صبح ظفر شعله كشيد
    ساقى همتش از جام كرم جرعه بريخت
    حرم كعبه ى ملكش چو بنا كرد قضا
    داغ فرمانش چو تفسيده شد آرايش تن
    نامش از سكه چو بر آينه ى چرخ افتاد
    برق در خاره نهان گشت جز آن چاره نديد
    كوره ى دوزخ مرگ آتش از آن تيغ ستد
    اى سكندر ارى كانچه سكندر بگشاد
    هرچه ناكرده ى عزم تو، قضا فسخ شمرد
    باره ى عدل تو يك لايه همى شد كه جهان
    جامه ى جنگ تو يك دور همى گشت كه خصم
    حرف تيغ تو الف وار كجا كرد قيام
    بر كه بگشاد سنان تو به يك طعنه زبان
    صبح ملكى كه نه در مشرق حزم تو دميد
    تا جنين كسوت حفط تو نپوشيد نخست بس جنين خنصر چپ عقد اياديت گذاشت
    بس جنين خنصر چپ عقد اياديت گذاشت



  • كه جهان زير نگين ملك آرام گرفت
    كه ازو رسم جم و ملك عجم نام گرفت
    دامن بيعت او دامن هر كام گرفت
    وانكه بر منهزمان راه به انعام گرفت
    همه ميدان فلك خنجر بهرام گرفت
    آز دستاركشان راه در و بام گرفت
    شير لبيك زد آهوبره احرام گرفت
    نسخه ى اول ازو شانه ى ايام گرفت
    حرف حرفش همه در چهره ى اجرام گرفت
    چون به كف تيغ زراندود و لب جام گرفت
    كوزه ى جنت جان مايه از آن جام گرفت
    كارفرماى نفاذت بدو پيغام گرفت
    هرچه ناپخته ى حزم تو، قدر خام گرفت
    گرگ را در رمه از جمله ى اغنام گرفت
    نطفه را در رحم از جمله ى ايتام گرفت
    كه نه در عرصه الف خفتگى لام گرفت
    كه نه در سكنه زبانش همه در كام گرفت
    تا برآمد چو شفق پس روى شام گرفت
    كى تقاضاى وجع دامن ارحام گرفت به لب از بهر مكيدن سر ابهام گرفت
    به لب از بهر مكيدن سر ابهام گرفت


/ 463