در وصف عمارت ممدوح
اين همايون مقصد دنيا و دين معمور باد در حريم او خواص كعبه هست از ايمنى از سر جاروب فراشان او هر بامداد وز نواى پاسبان نوبتش هر نيم شب آفتاب ار بي اجازت بگذرد بر بام او فضله اى كز خاك ديوارش به باران حل شود استناد كنگره ش را ماه بادام نيم دست چار ديوارش كه از هر چار اركان برترند حظ موفور است الحق اين عمارت را ز حسن اى سليمان دوم را آصفى آصف ار هركه چون ديو سليمان بر شما عاصى شود نظم و ترتيب وجود از رايت و راى شماست
نظم و ترتيب وجود از رايت و راى شماست
جاودان چون هست معمور از حواد دور باد در اساس استوار او ابت طور باد سقف گردون پر غبار بيضه ى كافور باد در دماغ آسمان از نغمت خوش سور باد روز دوران از كسوف كل شب ديجور باد در خواص منفعت چون فضله ى زنبور باد واندرو پيوسته عالى مسند دستور باد از جمالش جاودان اين نه فلك مسرور باد حظ برخودارى صاحب ازو موفور باد تخت و بالش تا ابد بر هردوتان مقصور باد در سراى ديو محنت دايما مزدور باد سال و مه اين راى و رايت صايب و منصور باد
سال و مه اين راى و رايت صايب و منصور باد