در مدح ناصرالدين طاهر
دخل آن در ميان خرج فراخ محرم من تويى مرا هم تو بشنو اين از ره حقيقت و صدق يك مه از عشق خدمت صاحب
يك مه از عشق خدمت صاحب
ديو آزرم را بود چو شهاب بسر آن رسان ز بهر واب مشنو اين از ره حدي و عتاب مكش از روى اضطراب نقاب
مكش از روى اضطراب نقاب