قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح سليمان شاه





  • اى خداوندى كه مقصود بني آدم تويى
    آفرينش خاتمى آمد در انگشت قضا
    ماتم سنجر اگر قتل ملكشه تازه كرد
    ملك مشرق گر ترا شد ملك مغرب هم تراست
    هركه دارد از تو دارد اسم و رسم خسروى
    مور و مار و مرغ و ماهى جمله در حكم تواند
    يوسف و موسى و عيسى نيستى ليك از ملوك
    حمله بي شرك پذيرى جمله بي منت دهى
    پادشاه نسل آدم تا جهان باشد تو باش
    فايض است از رايت و از پرچمت صبح و سحر
    زهى ز روى بزرگى خلاصه ى دنيى
    به اهتمام تو دايم عمارت عالم
    تويى كه مفتى كلك تو در شريعت ملك
    تويى كه منهى راى تو بي وسيلت وحى
    سپهر گفت به جاه از زمانه افزونى
    چو كان عريق بود گوهرش نفيس آيد كدام گوهر و كان عريق تر كه بود
    كدام گوهر و كان عريق تر كه بود



  • كارساز دولت و فرمان ده عالم تويى
    گر جهان داند وگرنه نقش اين خاتم تويى
    اى ملكشاه معظم سور آن ماتم تويى
    شاه ايران گر تويى داراى توران هم تويى
    شاه اعظم شان تست و خسرو اعظم تويى
    گم مكن انگشترى كاكنون بجاى جم تويى
    شاه يوسف روى و موسى دست و عيسي دم تويى
    خسروا در يك قبا صد رستم و حاتم تويى
    زانكه اهل پادشاهى از بنى آدم تويى
    آنكه او را صبح رايت وز سحر پرچم تويى
    علو قدر تو برهان آسمان دعوى
    ز التفات تو خارج عداوت دنيى
    به امر و نهى امور جهان دهد فتوى
    ز گرم و سرد نهان قضا كند انهى
    به صدهزار زبان هم زمانه گفت آرى
    شناسد آنكه تامل كند در اين معنى گهر محمد مسعود و كان على يحيى
    گهر محمد مسعود و كان على يحيى


/ 463