در مدح سيدالسادات جعفر علوي
تا زبان زخمه بود چون به حدي آيد عود سرو وش در چمن باغ معالى مي بال در هر آن دل كه ز اقبال تو درد حسدست
در هر آن دل كه ز اقبال تو درد حسدست
تا دهان نغمه بود چون به خروش آيد نى تا جهانى كمر امر تو بندند چو نى داروى بازپسين باد برو يعنى كى
داروى بازپسين باد برو يعنى كى