قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در صفت خزان و مدح ناصرالدين ابوالفتح طاهر





  • ضبط ملك فلك انديشه همى كرد شبى
    صاحبانه ملكا، هم نه چرا زانكه ترا
    نام سلطان نه بدانست كه تا خوانندش
    گوشه ى بالش تو چيست كله گوشه ى ملك
    مسندت برتر از آنست كه در صد يك از آن
    غرض از كون تو بودى كه ز پروردن نخل
    آسمان دگرى زانكه به همت جنبى
    مه به نعل سم اسب تو تشبه مي كرد
    گرد جيش تو بشد بر همه اعضاش نشست
    چرخ چون گوز شكستست از آن روى كه ماه
    خصم اگر لاف تقابل زند از روى حسد
    ور مقابل نهمش نيز به يك وجه رواست
    رتبت شركت قدرش نشود لازم ازآنك
    آخر از رابطه ى قهر كجا داند شد
    ور كشد سد سكندر به مل گرد بقاش
    عقل داند كه چو مهتاب زند دست به تيغ
    همه در ششدر عجزند و ترا داو به هفت
    تاكه تبديل بد و نيك به سال و به مهست
    بي تو ترتيب شب و روز و مه و سال مباد به مى و مطرب خوش نغمه شعف بيش نماى
    به مى و مطرب خوش نغمه شعف بيش نماى



  • زانشب اوراد مقيمان فلك قد وجبست
    مدحت از حرف برونست چه جاى لقبست
    بل براى شرف سكه و فخر خطبست
    وندرو هم ز نسب رفعت و هم از حسبست
    چرخ را گنج تمنا و مجال طلبست
    گرچه از خار گذر نيست غرض هم رطبست
    جنبش چرخ نه از شهوت و نه از غضبست
    خاك فرياد برآورد كه ترك ادبست
    تاكه اجرب شد وانك همه سالش جربست
    چهره چون چهره ى بادام از آن پر قبست
    حق شناسد كه كه بوالقاسم و كه بولهبست
    تو چو خورشيد به راس او چو قمر در ذنبست
    دار او از خشب و تخت تو هم از خشبست
    سرعت سير نفاذت نه به پاى هربست
    اين مهندس كه در افعال وراى تعبست
    رد تيغش نه به اندازه ى درع قصبست
    ضربه بستان و بزن زانكه تممى ندبست
    تاكه ترتيب مه و سال به روزست و شبست
    كه ز سر جمله ى آن مدت تو منتخبست كه ز انصاف تو اقطار جهان بى شغبست
    كه ز انصاف تو اقطار جهان بى شغبست


/ 463