مطلع سوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع سوم





  • دشت موقف را لباس از جوهر جان ديده اند
    عرضگاه دشت موقف عرض جنات است از آنك
    حوت و سرطان است جاى مشترى وان بركه هست
    كوه رحمت حرمتى دارد كه پيش قدر او
    سنگ ريزه ى كوه رحمت برده اند از بهر كحل
    اصفيا را پيش كوه استاده سوزان دل چو شمع
    هشتم ذيحجه در موقف رسيده چاشت گاه
    شب فراز كوه، ز اشك شور جمع و نور شمع
    افتاب از غرب گفتى بازگشت از بهر حاج
    گفتى از مغرب به مشرق كرد رجعت آفتاب
    از نسيم مغفرت كبى و خاكى يافته
    وز فراوان ابر رحمت ريخته باران فضل
    حج ما آدينه و ما غرق طوفان كرم
    چون كريمان كز عطاى داده شان نسيان بود
    خلق هفتاد و سه فرقت كرده هفتاد و دو حج
    حاج رانو نو در افزاى از ملادك كرده حق
    اى بريد صبح سوى شام و ايران بر خبر
    اى زبان آفتاب احرار كيهان را بگوى
    نز سموم آسيب و نز باران بخيلى يافته رانده زاول شب بر آن كه پايه و بشكسته سنگ
    رانده زاول شب بر آن كه پايه و بشكسته سنگ



  • كوه رحمت را اساس از گوهر كان ديده اند
    مصنع او كور و سقاش رضوان ديده اند
    مشترى صفوت كه در وى حوت و سرطان ديده اند
    كوه قاف و نقطه ى فا هر دو يكسان ديده اند
    ديده بانانى كه عرض از كوه لبنان ديده اند
    همچو شمع از اشك غرق و خشك دامان ديده اند
    شامگه خود را به هفتم چرخ مهمان ديده اند
    ابر در افشان و خورشيد زر افشان ديده اند
    چون نماز ديگرى بهر سليمان ديده اند
    لاجرم حاج از حد بابل خراسان ديده اند
    آتشى را از انا گفتن پشيمان ديده اند
    رانده اى را بر اميد عفو شادان ديده اند
    خود به عهد نوح هم آدينه طوفان ديده اند
    عفو حق را از خطاى خلق نسيان ديده اند
    انسى و جنى و شيطانى مسلمان ديده اند
    هر چه در شش صد هزار اعداد نقصان ديده اند
    زين شرف كامسال اهل شام و ايران ديده اند
    دولتى كز حج اكبر حاج كيهان ديده اند
    نز خفاجه بيم و نز غزيه عصيان ديده اند نيم شب مشعل به مشعر نور غفران ديده اند
    نيم شب مشعل به مشعر نور غفران ديده اند


/ 529