مطلع دوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع دوم





  • ديده بانان اين كبود حصار
    چون جهانى ز خندقى است گلين
    رخش همت برون جهان چو مسيح
    اى ز پرگار امر نقطه ى كل
    همچو پرگارى از دورنگى حال
    كيست دنيا؟ زنى استمكاره
    هفت پرده است و زانيات در او
    عقل بكر است و اختران يب
    دست كفچه مكن به پيش فلك
    گر به ميزان عقل يك درمى
    از پى آز جانت آزرده است
    آز در دل كنى شود آتش
    چون بهين عمر شد چه بايد برد
    لاشه چون سم فكند كس نبرد
    چون سر از تن برفت سر نكشد
    نكند ياد عاقل از مولد
    عمر، جام جم است كايامش
    همچو گوهر شكستنش خوار است
    آه كز بيم رستم اجل است نقد عمر تو برد خاقانى
    نقد عمر تو برد خاقانى



  • روز كورند يا اولي الابصار
    كتشين خندق است گرد حصار
    زين پل آبگون آتش بار
    نتوانى برون شد از پرگار
    يك قدم ابت و دگر سيار
    چيست در خانه ى زن غدار
    همچو دار القمامه بس الدار
    يباتند حاسد ابكار
    كه فلك كاسه اى است خاك انبار
    چه كنى دست كفچه چون دينار
    زآنكه آز است خود سر آزار
    سركه بر مس نهى شود زنگار
    غصه از يار و دردسر ز ديار
    منت نعلبند يا بيطار
    نخوت تاج بخشى دستار
    نزند لاف سنجر از سنجار
    بشكند خرد پس ببندد خوار
    همچو سيماب بستنش دشوار
    خيل افراسياب عمر آوار دهر نوكيسه ى كهن بازار
    دهر نوكيسه ى كهن بازار


/ 529