قصيده - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قصيده





  • به جوى سلامت كس آبى نبيند
    نبيند دل آوخ به خواب اهل دردى
    همه نقب دل بر خراب آيد آوخ
    اگر عالم خاك طوفان بگيرد
    كسى برنيارد سر از جيب دولت
    دل افسرده مانده است چون نفسرد دل
    رطب سبز رنگ است كى سرخ گردد
    همه عالم انصاف جويند و ندهند
    اگر سال ها دل در داد كوبد
    چو موقوف رزق است عمر آن نكوتر
    جهان كشت زرد وفا دارد آوخ
    به ترك سخن گفت خاقانى ايرا
    نگويد عزل و آفرين هم نخواند
    لسان الطيورش فرو بست ازيرا
    بسا آب كافسرده ماند به سايه بسا تين كه ضايع شود در بساتين
    بسا تين كه ضايع شود در بساتين



  • رخ آرزو بي نقابى نبيند
    كه در ديده ى بخت خوابى نبيند
    چرا گنجى اندر خرابى نبيند
    دل تشنه الا سرابى نبيند
    كه در گردن از زه طنابى نبيند
    كه از آتش لهو تابى نبيند
    كه آب مه و ماه آبى نبيند
    از اين جا كس انصاف يابى نبيند
    بجز بانگ حلقه جوابى نبيند
    كه رزق آمدن را شتابى نبيند
    كز ابر كرم فتح بابى نبيند
    طراز سخن را بس آبى نبيند
    كه معشوق و مالك رقابى نبيند
    جهان را سليمان جنابى نبيند
    كه بالاى سر افتابى نبيند كز انجير خواران غرابى نبيند
    كز انجير خواران غرابى نبيند


/ 529