مطلع دوم - قصاید نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع دوم





  • ماه به ماه مي كند شاه فلك كديورى
    مائده سازد از بره، بر صفت توانگران
    موسى و سامرى شود گاو و بره بپرورد
    بنگه تير ازو شود روضه صفت به تازگى
    چون به دهان شير در، خشم پلنگى آورد
    تيزتر از كبوترى برج به برج مي پرد
    هر سر مه به برج نو بچه ى نو برآورد
    از همه كشته ى فلك دانه ى خوشه خورد و بس
    از سر خوشه ناگهش داس شكست در گلو
    گوئى از آن رگ گلو ريخته اند در رزان
    باز چو زر خالصش سخت ترازوى فلك
    از پى صنع زرگرى كوره ى گرم به بود
    گر به همه ترازوئى زر خلاص درخورد
    ورنه ترازوى فلك زرگر قلب كار شد
    عيد رسيد و مهرگان باد و جنيبه بر ار
    شاه طغان چرخ بين با دوغلام روز و شب
    شاخ چو مريم از صفت عيسى شش مهه به بر
    عيسى خرد را كند تابش ماه دايگى
    ميوه چو بانوى ختن در پس حجله هاى زر تا كه ترنج را خزان شكل جذام داده بر
    تا كه ترنج را خزان شكل جذام داده بر



  • عالم ناقه برده را، توشه دهد توانگرى
    برزگرى كند به گاو، از قبل كديورى
    آب خضر برآورد ز آينه ى سكندرى
    خرگه ماه ازو شود خلدوش از منورى
    روى زمين شود ز تف، پشت پلنگ بربرى
    بيضه ى زر همى نهد در به در از سبك پرى
    يك سره برج او شود قصر دوازده درى
    چون سوى برج خوشه رفت از سر برج آذرى
    كرد رگ گلوش راهر سر داس نشترى
    اين همه خون كه مي كند آتشى و معصفرى
    تا حلى خزان كند صنعت باد آذرى
    كوره ى سرد شد فلك، زين همه صنع زرگرى
    خور به ترازوى فلك، هست چو زر بدر خورى
    نقد عراق چون كند زر خلاص جعفرى
    هر دو جنيبه هم عنان در گرو تكاورى
    كاين قره سنقرى كند، و آن كند آق سنقرى
    كرده بسان مريمش نفخه ى روح شوهرى
    مريم عور را كند برگ درخت معجرى
    زاغ چو خادم حبش پيش دوان به چاكرى در يرقان شده است رز همچو ترنج زا صفرى
    در يرقان شده است رز همچو ترنج زا صفرى


/ 529