مطلع سوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع سوم





  • شاعر ساحر منم اندر جهان
    از شجر من شعرا ميوه چين
    وز حسد لفظ گهر پاش من
    نعش و پرن بافته در نظم و نر
    وز بنه ى طبع در اين خشك سال
    حور شود دست بريده چو من
    اهل زمان را به زبان خرد
    وحدت من داده ز دولت خبر
    برده از آن سوى عدم رخت و بخت
    گر كلهم بخشى و گر سر برى
    من به سخن مبدع و منكر مرا
    ديده ى بينا نه و لاف بصر
    اين چو مگس خون خور و دستاردار
    عقل گريزان ز همه كز خروش
    شبه شتر مرغ نه اشتر نه مرغ
    بيت فرومايه ى اين منزحف
    خشك عبارت چو سموم تموز
    خنده زنم چون به دو منحول سست
    هست عيان تا چه سوارى كند خاطر خاقانى و مريم يكى است
    خاطر خاقانى و مريم يكى است



  • در سخن از معجزه صاحب قران
    وز صحف من فضلا عشر خوان
    در خوى خونين شده دريا و كان
    ساخته ديباچه ى كون و مكان
    نزل بيفكنده و بنهاده خوان
    يوسف خاطر بنمايم عيان
    از ملكوت و ملكم ترجمان
    عزلت من كرده به عزت ضمان
    مانده ازين سوى جهان خان و مان
    زين نشوم غمگن و ز آن شادمان
    جوقى ازين سر سبك جان گران
    گوهر دريا نه و لاف بيان
    و آن چو خره سرزن و باطيلسان
    نيك گريزد دل شير ژيان
    آتش خواران هوا و هوان
    قافيه ى هرزه ى آن شايگان
    سرد معانى چو دم مهرگان
    سخت مباهات كنند اين و آن
    طفل به يك چوب و دو تا ريسمان وين جهلا جمله يهودى گمان
    وين جهلا جمله يهودى گمان


/ 529