مطلع دوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع دوم





  • ماه نو ديدى حمايل ز آسمان انگيخته
    شب ز انجم گرد بر گرد حمايل طفل وار
    صحف مينا را ده آيت ها گزارش كرده شب
    شب گوزن افكنده گويى شاخش اينك در هوا
    شب چو فصادى كه ماهش مبضع و گردونش طشت
    شب همانا نسر طائر خواهد افكندن كه هست
    زهره با ماه و شفق گوئى ز بابل جادويى است
    گو ز بازد چرخ چون طفلان بعيد از بهر آنك
    آتشين حراقه برده گرمى از حراق چرخ
    نى شرر باشد به زير و دود بالا پس چراست
    پاسبان بر بام دارد شاه وپنهان شاه چرخ
    شب مگر اندود خواهد بام گيتى را به قير
    در بره مريخ گرزگاو افريدون به دست
    پنبه زارى بر فلك بي آب و كيوان بهر آن
    چرخ پيچان تن چو مار جان ستان و آنگه قضا
    شير با گاو و بره گرگ آشتى كرده به طبع
    ساز آن رعناى صاحب بربط اندر بزم چرخ
    چشم بزغاله بر آن خوشه كه خرمن كرده شب
    نقش جوزا چون دو مغز اندر يكى جوز از قياس خور به سرطان مانده تا معجون سرطانى كند
    خور به سرطان مانده تا معجون سرطانى كند



  • اختران تعويذ سيمين بي كران انگيخته
    سيمهاى قل هواللهى عيان انگيخته
    از شفق شنگرف و از مه ليقدان انگيخته
    خونش از نيلوفر چرخ ارغوان انگيخته
    طشت كرده سرنگون خون از رگان انگيخته
    از كواكب مهره ها وز مه كمان انگيخته
    نعل و آتش در هواى قيروان انگيخته
    گو ز مه كرده است و گوز از اختران انگيخته
    ليك بر قبه شررها از دخان انگيخته
    دود در زير و شرر بالاى آن انگيخته
    زير بام از هندوى شب پاسبان انگيخته
    كز بنات النعش هستش نردبان انگيخته
    وز مجره شب درفش كاويان انگيخته
    دلو را از پنبه زارش ريسمان انگيخته
    كژدمى از پشت مار جان ستان انگيخته
    آشتي شان اورمزد مهربان انگيخته
    سوز از آن قراى صاحب طيلسان انگيخته
    داس كژدندان ز راه كهكشان انگيخته
    يا دو يبروج الصنم در يك مكان انگيخته زانكه مفلوج است و صفرا از رخان انگيخته
    زانكه مفلوج است و صفرا از رخان انگيخته


/ 529