مطلع دوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع دوم





  • اى تير باران غمت، خون دل ما ريخته
    اى صد يك از عشقت خرد، جان صيدت از يك تا به صد
    اى ريخته سيل ستم بر جان ما سر تا قدم
    ماهى و جوزا زيورت، وز رشك زيور در برت
    محراب قيصر كوى تو، عيد مسيحا روى تو
    گيرم نه اى چون آب نرم، آتش مباش از جوش گرم
    زلفت چو هر غوغائيي، چون زير هر سودائيى
    در پختن سوداى تو خام است ما را راى تو
    روز نو است و فخر دين بر آسمان مجلس نشين خاقان اكبر كز فلك بانگ آمدش كالامر لك
    خاقان اكبر كز فلك بانگ آمدش كالامر لك



  • نگذاشت طوفان غمت، خون دلى ناريخته
    چشم تو در يك چشم زد، صد خون تنها ريخته
    پس ذره ى ناكرده كم، ما تن زده تا ريخته
    از غمزه ى چون نشترت مه خون جوزا ريخته
    عود الصليب موى تو، آب چليپا ريخته
    آهسته باش اى آب شرم، از چشم رعنا ريخته
    چشمت بهر رعنائيي، آب رخ ما ريخته
    ما زر و سر در پاى تو، خاقانى آسا ريخته
    ما زر چهره بر زمين، تو سيم سيما ريخته در پاى او دست ملك، روح معلا ريخته
    در پاى او دست ملك، روح معلا ريخته


/ 529