قصيده - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قصيده





  • هرگز به باغ دهر گيائى وفا نكرد
    خياط روزگار به بالاى هيچ كس
    نقدى نداد دهر كه حالى دغل نشد
    گردون در آفتاب سلامت كرا نشاند
    كى ديده اى دو دوست كه جوزا صفت بدند
    وقتى شنيده ام كه وفا كرد روزگار
    دهر اژدهاى مردم خوار است و فرخ آنك
    بس كس كه اوفتاد در اين غرقه گاه غم
    آن مهره ديده اى تو كه در ششدر اوفتاد خاقانيا به چشم جهان خاك درفكن
    خاقانيا به چشم جهان خاك درفكن



  • هرگز ز شست چرخ خدنگى خطا نكرد
    پيراهنى ندوخت كه آخر قبا نكرد
    نردى نباخت چرخ كه آخر دغا نكرد
    كخر چو صبح اولش اندك بقا نكرد
    كايامشان چو نعش يك از يك جدا نكرد
    ديدم به چشم خويش كه در عهد ما نكرد
    خود را نواله ى دم اين اژدها نكرد
    چشم خلاص داشت سفينه ش وفا نكرد
    هرگه كه خواست رفت حريفش رها نكرد كو درد چشم جان تو را توتيا نكرد
    كو درد چشم جان تو را توتيا نكرد


/ 529