مطلع دوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع دوم





  • لشكر غم ران گشاد و آمد دوران او
    هر كه چنين لشكرش نعل در آتش نهاد
    غم كه درآيد به دل بنگرى آسيب آن
    اول جنبش كه نو گلبن آدم شكفت
    و آخر مجلس كه دهر ميكده ى غم گشاد
    جرعه اى از دست او كشتن ما را بس است
    آمد باران غم پول سلامت ببرد
    پنجره ى عنكبوت نيست جنان استوار
    آتش غم پيل را درد برارد چنانك
    ناف تو بر غم زدند، غم خور خاقانيا
    والى عزلت تويي، اينك طغراى فقر
    سرو هنر چون تويى دست نشان پدر حافظ دين بوالحسن، بحر مكارم على
    حافظ دين بوالحسن، بحر مكارم على



  • ابلق روز و شب است نامزد ران او
    نعل بها داد عمر بر سر ميدان او
    كاتش كافتد در آب بشنوى افغان او
    ميوه ى غم بود و بس، نوبر بستان او
    دور ز ما درگرفت ساقى دوران او
    اين همه بر پاى چيست بلبله گردان او
    بر سر يك مشت خاك تا كى باران او
    كز احد و بوقبيس بايد غضبان او
    صدره ى پشه سزد صورت خفتان او
    آنكه جهان را شناخت غمكده شد جان او
    مشرف وحدت تو باش، اينك ديوان او
    دست نا وامدار هيچ ز دامان او كابخور جان ماست چشمه ى احسان او
    كابخور جان ماست چشمه ى احسان او


/ 529