قصيده - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قصيده





  • سرورانى كه مرا تاج سرند
    به لقا و به لقب عالم را
    آدمى نفس و ملايك نفس اند
    برتر از نقطه ى خاك اند به ذات
    به همم صاحب صدر فلك اند
    به نى عسكرى ملك طراز
    تا دوات همه پر نيشكر است
    تب برد شير و پناهد سوى نى
    سفره ى مائده پرداز همه است
    خوانشان خوانچه ى خورشيد سزد
    كه گهى خوردى تركان طلبند
    همه تركان فلك را پس از اين
    خورد تركانه عجب مي سازند
    گرچه محور سپرد قرصه ى خور
    هندوانند سپر ساز از سيم
    به سر تيغ به صد پاره كنند
    هندوان بينى در مطبخ من
    خورشى كرده به تير است و به تيغ اين چنين ماحضرى ساخته شد
    اين چنين ماحضرى ساخته شد



  • از سر قدر همه تاجورند
    عز اسلام و ضياء بصرند
    پادشا سار و پيمبر سيرند
    نه به پرگار نه افلاك درند
    به قلم نائب حكم قدرند
    عسكر آراى ملوك بشرند
    همه شيران گرو نيشكرند
    تا به نى بو كه تب او ببرند
    تا همه سفره نشين سفرند
    كه به همت همه عيسى هنرند
    كه همه در رخ تركان نگرند
    خلق تتماجى ايشان شمرند
    هندويى دو كه مرا طبخ گرند
    قرص خوربين كه به محور سپرند
    ليك دارنده ى تير خزرند
    چون به تيرش به سر بار برند
    كه چو ديلم همه سيمين سپرند
    تا بزرگان به سر نيزه خورند كه دو عالم ببرش مختصرند
    كه دو عالم ببرش مختصرند


/ 529