مطلع دوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع دوم





  • رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب
    كحلى چرخ از سحاب گشت مسلسل به شكل
    روز چو شمعى به شب نور ده و سر فراز
    دردى مطبوخ بين بر سر سبزه ز سيل
    مرغان چو طفلكان ابجدى آموخته
    دوش ز نوزادگان دعوت نو ساخت باغ
    داد به هر يك چمن خلعتى از زرد و سرخ
    اول مجلس كه باغ شمع گل اندر فروخت
    ژاله بر آن جمع ريخت روغن طلق از هوا
    هر سوئى از جوى جوى رقعه ى شطرنج بود
    شاخ جواهر فشان ساخته خير النار
    مجمره گردان شمال مروحه زن شاخ بيد
    پيش چنين مجلسى مرغان جمع آمدند
    فاخته گفت از نخست مدح شكوفه كه نحل
    بلبل گفتا كه گل به ز شكوفه است از آنك
    قمرى گفتا ز گل مملكت سرو به
    سارى گفتا كه سرو هست ز من پاى لنگ
    صلصل گفتا كه نى لاله دورنگ است ازو
    تيهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنك طوطى گفتا سمن به بود از سبزه كو
    طوطى گفتا سمن به بود از سبزه كو



  • رفت به چرب آخورى گنج روان در ركاب
    عودى خاك از نبات گشت مهلهل به تاب
    شب چو چراغى به روز كاسته و نيم تاب
    شيشه ى بازيچه بين بر سر آب از حباب
    بلبل الحمدخوان گشته خليفه ى كتاب
    مجلسشان آب زد ابر به سيم مذاب
    خلعه نوردش صبا رنگرزش ماه تاب
    نرگس با طشت زرد كرد به مجلس شتاب
    تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب
    بيدق زرين نمود غنچه ز روى تراب
    سوسن سوزن نماى دوخته خير الياب
    لعبت باز آسمان زوبين افكن شهاب
    شب شده بر شكل موى مه چو كمانچه ى رباب
    سازد از آن برگ تلخ مايه ى شيرين لعاب
    شاخ جنيبت كش است گل شه والاجناب
    كاندك بادى كند گنبد گل را خراب
    لاله از او به كه كرد دشت به دشت انقلاب
    سوسن يك رنگ به چون خط اهل واب
    فاتحه ى صحف باغ اوست گه فتح باب بوى ز عنبر گرفت رنگ ز كافور ناب
    بوى ز عنبر گرفت رنگ ز كافور ناب


/ 529