در فقر و گوشه نشينى و گله از سفر - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در فقر و گوشه نشينى و گله از سفر





  • قلم بخت من شكسته سر است
    بخت نيك، آرزو رسان دل است
    نقش اميد چون تواند بست
    ديده دارد سپيد بخت سياه
    بخت را در گليم بايستى
    چشم زاغ است بر سياهى بال
    كوه را زر چه سود بر كمرش
    تن چو ناخن شد استخوانم از آنك
    استخوان پيش كش كنم غم را
    روز دانش زوال يافت كه بخت
    بس به پيشين نديده اى خورشيد
    چون نفس مي زنم كژم نگرد
    چون صفيرش زنى كژت نگرد
    يا مگر راست مي كند كژ من
    ترك آن كژ نگه كند در تير
    همه روز اعور است چرخ وليك
    هر كه را روى راست، بخت كژ است
    بس نبالد گيابنى كه كژ است
    دهر صياد و روز و شب دو سگ است همه عالم شكارگه بينى
    همه عالم شكارگه بينى



  • موى در سر ز طالع هنر است
    كه قلم نقش بند هر صور است
    قلمى كز دلم شكسته تر است
    اين سپيد آفت سياه سر است
    اين سپيدى برص كه در بصر است
    گر سپيدى به چشم زاغ در است
    كه شهان را زر از در كمر است
    بخت را ناخته به چشم در است
    زآنكه غم ميهمان سگ جگر است
    به من راست فعل كژ نگر است
    كه چو كژ سر نمود كژ نظر است
    چرخ كژ سير كاهرمن سير است
    اسب كورا نظر بر آب خور است
    كه مرا از كژى هنوز ار است
    تا شود راست كالت ظفر است
    احول است آن زمان كه كينه ور است
    مار كژ بين كه بر رخ سپر است
    بس نپرد كبوترى كه تر است
    چرخ باز كبود تيز پر است كاين دو سگ زير و باز بر زبر است
    كاين دو سگ زير و باز بر زبر است


/ 529