در مدح پيغمبر اكرم (ص) - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح پيغمبر اكرم (ص)





  • عشق بهين گوهرى است، گوهر دل كان او
    خاصگى دستراست بر در وحدت دل است
    تا نكنى زنگ خورد آينه ى دل كه عشق
    عقل جگر تفته اى است، همت خشك آخورى است
    از خط هستى نخست نقطه ى دل زاد و بس
    رهرو دل ايمن است از رصد دهر از آنك
    دل به رصد گاه دهر بيش بها گوهرى است
    ليك ز بيم رصد در گلش آلوده اند
    دل چو فرو كوفت پاى بر سر نطع وجود
    نيست ازين آب و خاك ز آب و هوائى است دل
    اى شده از دست تو حله ى دل شاخ شاخ
    يوسفى آورده اى در بن زندان و پس
    حوروشى را چو مور زير لگد كشته اى
    خوش نبود شاه را اسب گلين زير ران
    دل كه كنون بيدق است باش كه فرزين شود شمه اى از سر دل حاصل خاقانى است
    شمه اى از سر دل حاصل خاقانى است



  • دل عجمى صورتى است عشق زبان دان
    اينكه به دست چپ است داغگه ران او
    هست به بازار غيب آينه گردان او
    جرعه كش جام دل، زله خور خوان او
    ليك نه در دايره است نقطه ى پنهان او
    كمتر پروانه است دهر ز ديوان او
    دخل ابد عشر او فيض ابد كان او
    تاز گل آيد برون گوهر رخشان او
    دهر لگد كوب گشت از تك جولان او
    كتش بازى كند شير نيستان او
    هم تو مطرا كنان پوشش ايوان او
    قفل زر افكنده اى بر در زندان او
    پس پر طاووس را كرده مگس ران او
    رخش به هراى زر منتظر ران او
    چونكه به پايان رسد هفت بيابان او كز سر آن شمه خاست جنبش ايمان او
    كز سر آن شمه خاست جنبش ايمان او


/ 529