در ستايش صفوة الدين بانوى شروان شاه اخستان - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در ستايش صفوة الدين بانوى شروان شاه اخستان





  • بانوى تاجدار مرا طوقدار كرد
    چون پير روزه دار برم سجده، كو مرا
    تا لاجرم زبان من از چاشنى شكر
    بودم به طبع سنقر حلقه به گوش او
    هنگام آنكه خلعه دهد باغ را بهار
    از زر كش و ممزج و اطلس لباس من
    زربفت روز را فلك از اطلس هوا
    كرد آفتاب و صبح كلاه و لباچه ام
    و آنگه ز ماه و زهره كلاه و لباچه را
    از جنس كارگاه نشابور و كار روم
    بر اسب بخت كرد سوارم به تازگى
    از رزمه رزمه اطلس و كيسه كيسه سيم
    چون آفتاب زرد و شفق خانه ى مرا
    تا خجلتم بسان شفق سرخ روى ساخت
    در روزه بودم از سخن و جامه ى دو عيد
    ديدم دو عيد و روزه گشادم به اب شكر
    هر دم به آب شكر وضو تازه مي كنم
    درگاه اوست قبله و من در نماز شكر
    چون چرخ در ركوع و چو مهتاب در سجود اصل و تبارش از عرب است و كيان ملك
    اصل و تبارش از عرب است و كيان ملك



  • طوق مرا چو تاج فلك آشكار كرد
    چون طفل شير خوار عرب طوقداركرد
    چون كام روزه دار و لب شير خوار كرد
    اكنون ز شكر گوش مرا گوشوار كرد
    آن گنج زر فشان خزان اختيار كرد
    چون خيمه ى خزان و شراع بهار كرد
    خواهد بر اين ممزج و زركش نار كرد
    اين زركش مغرق و آن زرنگار كرد
    هم قوقه و هم انگله ى شاهوار كرد
    بر من خراج روم و نشابور خوار كرد
    تا خلعتم ممزج اسب و سوار كرد
    دست سمن ستان و برم لاله زار كرد
    از زرد و سرخ زركش اطلس نگار كرد
    شكرم چو آفتاب زبان صد هزار كرد
    بر من فكند و عهد مرا عيدوار كرد
    هر كو دو عيد ديد ز روزه كنار كرد
    تا فرض شكر او بتوانم گزار كرد
    تكبير بسته ام كه دلم حق گزار كرد
    بردم نماز آنكه مرا زير بار كرد با من كرم به نسبت اصل و تبار كرد
    با من كرم به نسبت اصل و تبار كرد


/ 529