سوگند نامه و مدح رضى الدين ابونصر نظام الملك وزير شروان شاه - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سوگند نامه و مدح رضى الدين ابونصر نظام الملك وزير شروان شاه





  • مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب
    زبان مرغان خواهى طنين چرخ شنو
    رواق چرخ همه پر صداى روحانى است
    نظام كشور پنجم اجل رضى الدين
    على دلى كه به ملك يزيديان قلمش
    فلك به پيش ركاب وزير هارون راى
    ستاره بين كه فلك را جلاجل كمر است
    زهى به دست فلك ظل چو آفتاب رحيم
    زكات دست تو توفير سورة الانفال
    دو دست و كلك توديدم كه در تمامى جود
    به جان عاقله ى كائنات يعنى تو
    ولى و خصم تو مخصوص جنت و سقرند
    ملك صفات وزيرا ملك نشان صدرا
    به صدر شاه رساندند ناقلان كه فلان
    خلاص بود و كنون قلب شد ز سكه بگشت
    ميان تهى و سر و بن يكى است از همه روى
    به عز عز مهيمن به حق حق مهين
    به مهر خاتم دل در اصابع الرحمن
    به مكتب جبروت و به علم القرآن به خط احسن تقويم و آخرين تحويل
    به خط احسن تقويم و آخرين تحويل



  • كزين رواق طنينى كه مي رود درياب
    در سليمان جويى به صدر خواجه شتاب
    در آن صدا همه صيت وزير عرش جناب
    رضاى انى ابونصر بوتراب ركاب
    همان كند كه به دين ذوالفقار نصرت ياب
    نطاق بسته به هارونى آيد اينت عجاب
    كه بر كمرگه هارون جلاجل است صواب
    زهى به كلك زحل سر چو مشترى وهاب
    سفير جان تو عنوان سورة الاحزاب
    دو قله اند وليكن سه قبله ى طلاب
    كه كائنات قشور اند و حضرت تو لباب
    كه اين نداى قد افلح شنود و آن قدخاب
    به توست قلب من ابريز سلب من ايجاب
    گذاشت طاعت اين پادشاه رق رقاب
    مزور آمد و خائن چو سكه ى قلاب
    چو شكل خاتم و چون حرف ميم در همه باب
    به جان جان پيمبر به سر سر كتاب
    به مهر خاتم وحى از مطالع الاعراب
    به مبدء ملكوت و به مبدء الارباب به آفتاب هويت به چارم اسطرلاب
    به آفتاب هويت به چارم اسطرلاب


/ 529