مطلع سوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع سوم





  • بخ بخ اى بخت و خه خه اى دل دار
    من تو را زان سوى جهان جويان
    طفل مي خواندمت، زهى بالغ
    من تو را طفل خفته چون خوانم
    يا شبانگه لقات چون دانم
    دست بر سر زنى گرت گويم
    ور تو خواهى در اجرى امسال
    هر چه بخشم به دست مزد از من
    من ز بي كارى ارچه در كارم
    سر نيزه زد آسمان در خاك
    شهره مرغى به شهر بند قفس
    طيرانت چو دور فكرت من
    عهد نامه ى وفات زير پر است
    دانه از خوشه ى فلك خوردى
    تشنه دارند مرغ پروازى
    تو ز آب حيات سيرابى
    هدهدى كز عروس ملك مرا
    گلبن تازه اى و نيست تو را
    شاه باز سپيد روزى از آنك اينت شه باز كز پى چو منى
    اينت شه باز كز پى چو منى



  • هم وفادار و هم جفا بردار
    تو بدين سو سرم گرفته كنار
    مست مي گفتمت، زهى هشيار
    كه تويى خواب ديده ى بيدار
    تو چنين تازه صبح صادق وار
    كن بهين عمر رفته باز پس آر
    آورى خط محو كرده ى پار
    نپذيرى و بس كنى پيكار
    به سلاح تو مي كنم پيكار
    كه تويى آفتاب نيزه گذار
    قفس آبنوس ليل و نهار
    بر ازين نه مقرنس دوار
    گنج نامه ى بقات در منقار
    كه به پرواز رستى از تيمار
    كه چو سيراب گشت ماند از كار
    كه چو ماهى در آبى از پروار
    خبر آور تويى و نامه سپار
    چون گل نخل بند تيزى خار
    شويى از زاغ شب سياهى قار صيد نسرين كرده اى نهمار
    صيد نسرين كرده اى نهمار


/ 529