اى دل به سر مويى آزاد نخواهى شد در عافيت آبادت از رخنه درآمد غم پولاد بسى ديدم كو آب شد از آتش اى غمزده ى خاكى كز آتش غم جوشى تا داد همى جوئى رنجورترى مانا تا چند كنى كوهى كورا نبود گوهر ميدان ملامت را گر گوى شدى شايد از مادر غم زادى آلوده ى خون چون گل از ريزش اشك خون كوفه شدى از طوفان خواهى دم شاهى زن خواهى دم درويشىخاقانى اگر عهدى ياد تو كند عالم خاقانى اگر عهدى ياد تو كند عالم
مويى شدى اندر غم، هم شاد نخواهى شد پس رخنه چنان گشتى كباد نخواهى شد تو آب شدى زين پس پولاد نخواهى شد آبى كه جز از آتش بر باد نخواهى شد كز خود شوى آسوده از داد نخواهى شد در كندن كوه آخر فرهاد نخواهى شد كايوان سلامت را بنياد نخواهى شد با هيچ طرب چون مل هم زاد نخواهى شد روزى ز دل افروزى بغداد نخواهى شد كز غم به همه حالى آزاد نخواهى شدتو عهد كريمانى كز ياد نخواهى شد تو عهد كريمانى كز ياد نخواهى شد