مطلع سوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع سوم





  • مهر است يا زرين صدف خرچنگ را يار آمده
    بيمار بوده جرم خور سرطانش داده زور و فر
    آن كعبه ى محرم نشان، وان زمزم آتش فشان
    هر سنگ را گر ساحرى كرده صبا ميناگرى
    شمع روان بين در هوا آتش فشان بين در هوا
    خورشيد زرين دهره بين صحراى آتش چهره بين
    روى سپهر چنبرى بگرفت رنگ اغبرى
    هر فرش سقلاطون كه مه صباغ او بوده سه مه
    آفاق را از جرم خور هم قرص و هم آتش نگر
    گر بلبل بسيار گو، بست از فراق گل گلو
    گر مي دهى ممزوج ده، كاين وقت مى ممزوج به
    كافور خواه و بيدتر، در خيش خانه باده خور
    ماورد و ريحان كن طلب توزى و كتان كن سلب
    گه گه كن از باغ آرزو آن آفتاب زرد رو
    چرخ از سموم گرمگه، زاده و با هر چاشتگه
    ترياق ما چهر ملك، پور منوچهر ملك
    خاقان اعظم چون پدر شاه معظم چون پدر
    گردون دوان در كار او چون سايه در زنهار او
    از بوس لب هاى سران بر پاى اسب اخستان عدلش بدان سامان شده كاقليم ها يكسان شده
    عدلش بدان سامان شده كاقليم ها يكسان شده



  • خرچنگ ناپروا ز تف، پروانه ى نار آمده
    معجون سرطانى نگر داروى بيمار آمده
    در كاخ مه دامن كشان يك مه به پروار آمده
    از خشت زر خاورى ميناش دينار آمده
    بر كركسان بين در هوا پرواز دشوار آمده
    در مغز افعى مهره بين چون دانه ى نار آمده
    بر آينه ى اسكندرى خاكستر انبار آمده
    از آتش گردون سيه چون داغ قصار آمده
    هم مطبخ و هم خوان زر هم ميده سالار آمده
    گلگون صراحى بين در او بلبل به گفتار آمده
    بر مى گلاب ناب نه چون اشك احرار آمده
    با ساقى فرخنده فر زو خانه فرخار آمده
    وز مى گلستان كن دو لب آنجا كه اين چار آمده
    پيرامنش ده ماه نو هر سال يك بار آمده
    دفع وبا را جام شه ياقوت كردار آمده
    با طاعن مهر ملك طاعون سزاوار آمده
    فخر دو عالم چون پدر وز عالمش عار آمده
    خورشيد در ديدار او چون ذره ديدار آمده
    از نعل اسبش هر زمان ياقوت مسمار آمده سنقر به هندستان شده، طوطى به بلغار آمده
    سنقر به هندستان شده، طوطى به بلغار آمده


/ 529