در ستايش صفوه الدين بانوى شروان شاه - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در ستايش صفوه الدين بانوى شروان شاه





  • اى پرده ى معظم بانوى روزگار
    صحن ارم تو را و در او روح را نشست
    هر سال اگر خواص خليفه برند خاص
    همچون فلك معلقى استاده بر دو قطب
    گويى بر غم جان فلك دست كاف و نون
    گر آسمان حجاب بهشت است پيش خلق
    در صفه ى تو دختر قيصر بساط بوس
    دارى سپهر هفتم و جبريل معتكف
    مي خواهد آسمان كه رسد بر زمين سرش
    گويى تو را به رشته ى زرين افتاب
    گر نيست پود و تار تو از پر جبرئيل
    هر گه كه باد بر تو وزد گويم اى عجب
    ميدان سر فرازى و رضوان به خط نور
    ميدان چار سوى تو روحانى آيتى است
    بر تو نمي رسم به پر وهم جبرئيل
    در سايه ى تو بانوى مشرق گرفته جاى
    بانوى توست رابعه ى دختران نعش
    اى چاوش سپيد تو هم خادم سياه
    اى كرده پاسبانى تو عيسى آرزو تو نيستان شير سياهى در اين حرم
    تو نيستان شير سياهى در اين حرم



  • اى پيش آفتاب كرم ابر سايه دار
    حصن حرم تو را و درو كعبه را قرار
    از بهر كعبه پرده ى رنگين زرنگار
    قطب تو ميخ و ميخ زمين جرم كوهسار
    گردونى از دوقطب در آويخت استوار
    تو اسمانى و حرم شه بهشت وار
    در پيش گاه تو زن فغفور پيش كار
    دارى بهشت هشتم و ادريس ميربار
    تا بر چند به ديده ز دامان تو غبار
    نساج كارگاه فلك بافت پود و تار
    سايه ت چرا گرفت سماوات در كنار
    قلزم به جنبش آمدو جويد همى گذار
    جنات عدن كرده بر اطراف تو نگار
    گويا ز جانور شده هم اسب و هم سوار
    هم عاجز است و هست پرس هفت صد هزار
    درياست در جزيره و سيمرغ در حصار
    وز رابعه به زهد فزونتر هزار بار
    خورشيد روم پرور و ماه حبش نگار
    وى كرده پرده دارى تو مريم اختيار تو آشيان باز سپيدى در اين ديار
    تو آشيان باز سپيدى در اين ديار


/ 529