در ستايش جلال الدين ابوالفتح شروان شاه - قصاید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در ستايش جلال الدين ابوالفتح شروان شاه
نطع بگسترد عشق پاى فرو كوب هان
بهر چنين هودج بارگشى دار دل
خيز و به صحراى عشق ساز چراگاه از آنك
گلخن ايام را باغ سلامت مگوى
هيچ دل گرم را شربت گردون نساخت
كم خور خاقانيا مائده ى دهر از آنك
تاج امان بايدت پاى شهنشاه بوس شاه ملايك شعار، شير ممالك شكار
شاه ملايك شعار، شير ممالك شكار
خانه فروشى بزن آستيى برفشان
پيش چنين شاهدى پيشكشى ساز جان
بابت رخش تو نيست آخور آخر زمان
كلبه ى قصاب را موقف عيسى مدان
ز آنكه تباشير اوست بيشترى استخوان
نيست ابا خوشگوار، هست ترش ميزبان
نشره ى جان بايدت مدح منوچهر خوان خسرو اقليم بخش، رستم توران ستان
خسرو اقليم بخش، رستم توران ستان