مطلع دوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع دوم





  • سر حد باديه است روان پاش بر سرش
    گوگرد سرخ و مشك سيه خاك و باد اوست
    ناف ز مى است كعبه مگر ناف مشك شد
    خونت ريز بي ديت مشمر باديه كه هست
    در باديه ز شمه ى قدسى عجب مدار
    از سبزه و ز پر ملايك به هر دوگام
    درياى خشك ديده اى و كشتيى روان
    درياى پر عجايب وز اعراب موج زن
    وآن كشتى رونده تر از بادبان چرخ
    لنگر شكوه باد كند دفع پس چرا
    جوزا سوار ديده نه اى بر بنات نعش
    اشتر بنات نعش و دو پيكر سوار او
    گيسوى حور و گوى زنخدانش بين بهم
    اشتر بنات نعش و دو پيكر سوار او
    گيسوى حور و گوى ز نخدانش بين بهم
    ماند كجاوه حامله ى خوش خرام را
    يا بي قلم دو نون مربع نگاشته
    و آن ساربان ز برق سراب برنده چشم
    چون صد هزار لام الف افتاده يك به يك وادى چو دشت محشر و بختى روان چنانك
    وادى چو دشت محشر و بختى روان چنانك



  • جان را حنوط كن ز سموم معطرش
    باد بهشت زاده ز خاك مطهرش
    كاندر سموم كرد ار مشك اذفرش
    عمر دوباره در سفر روح پرورش
    گر بر دمد ز بيخ ز قوم آب كورش
    مدهامتان نوشته دو بستان اخضرش
    هان باديه نگه كن و هان ناقه بنگرش
    از حله ها جزيره و از مكه معبرش
    خوش گام تر ز زورق مه چار لنگرش
    در چار لنگر است روان باد صرصرش
    ناقه نگر كجاوه و هم خفته از برش
    ماه دگر سوار شده بر دو پيكرش
    دستارچه كجاوه و ماه مدورش
    ماه دگر سوار شده بر دو پيكرش
    دستارچه كجاوه و ماه مدورش
    اندر شكم دو بچه بمانده محصرش
    اندر ميان چو تا دو نقط كرده مضمرش
    وز آفتاب چهره چو ميغ مكدرش
    از دور دست و پاى نجيبان رهبرش كوه گران كه سير بود روز محشرش
    كوه گران كه سير بود روز محشرش


/ 529