اين قصيده به نام كنز الركاز است و خاقانى آن را در ستايش پيغمبر اكرم و در جوار تربت مقدس آن حضرت سروده است
كوس چون مار شده حلقه و كو بند سرش سخت سر كوفته دارندش و او نالد زار خم كوس است كه ما نوذيحجه نمود خود فلك خواهد تا چنبر اين كوس شود گر دم چنبر چو بين كه شنودند خوش است از پى حرمت كعبه چه عجب گر پس از اين مشترى قرعه ى توفيق زند بر ره حاج عرشيان بانگ وللله على الناس زنند از سر و پاى در آيند سراپا به نياز روضه روضه همه ره باغ منور بينند بر سر روضه همه جاى تنزه شمرند انجم ماه وش آماده ى حج آمده اند همه را نسخه ى اجزاى مناسك در دست نه صحيفه است فلك هفت ده آيت ز برش نه صحيفه كه به ده بند يكايك بستند خام پوشند و همه اطلس پخته شمرند زندگيشان به حق و نام بر ارواح چراست گنج پرورده ى فقرند و كم كم شده ليك فقر نيكوست به رنگ ارچه به آواز بد استشبه طاووس شمر فقر كه طاوسان را شبه طاووس شمر فقر كه طاوسان را
بانگ آن كوفتن از كعبه به صنعا شنوند ناله ى مرد ز سركوبه ى اعدا شنوند گر ز مه لحن خوش زهره ى زهرا شنوند تا صداش از حبل الرحمه ى بطحا شنوند پس دم آن خوش تر كز چنبر مينا شنوند بانگ دق الكوس از گنبد خضرا شنوند بانگ آن قرعه بر اين رقعه ى غبرا شنوند پاسخ از خلق سمعنا و اطعنا شنوند تا تعال از ملك العرش تعالى شنوند بركه بركه همه جا آب مصفا شنوند بر لب بركه همه جاى تماشا شنوند تا خواص از همه لبيك منا شنوند از پى كسب جزا خواندن اجزا شنوند عاشقان اين همه از سوره ى سودا شنوند تا نه بس دير چو سى پاره مجزا شنوند زهر نوشند و همه بانگ هنيا شنوند كبشان ابر دهد لاف ز سقا شنوند گم گم گنج سرا پرده ى بالا شنوند عامه زين رنگ هم آواز تبرا شنوندرنگ زيباست گر آواز نه زيبا شنوند رنگ زيباست گر آواز نه زيبا شنوند
لطفا منتظر باشید ...
