در ستايش اتابك منصور فرمانرواى شماخى و ابوالمظفر شروان شاه - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در ستايش اتابك منصور فرمانرواى شماخى و ابوالمظفر شروان شاه





  • درآر آفتابى كه در برج ساغر
    دواسبه درآى و ركابى درآور
    قدح قعده كن ساتكينى جنيبت
    ركاب است چو حلقه ى نيزه داران
    ببين دست خاصان كه چون رمح خاقان
    به شاه جهان بين كه كيخسرو آسا
    بخواه از مغان در سفال آتش تر
    شفق خواهى و صبح مي بين و ساغر
    ز آهوى سيمين طلب گاو زرين
    صبوحى زناشوئى جام و مى را
    چون آبستنان عده ى توبه بشكن
    قدح هاى چو اشك داودى از مى
    كمركن قدح را ز انگشت كو خود
    مى احمر از جام تا خط ازرق
    چو قوس قزح جام بينى ملمع
    همانا خروس است غماز مستان
    ندانم خمار است يا چشم دردش
    ز بس كورد چشم دردش به افغان
    مگر روز قيفال او زد كه از خون به جام صدف نوش بحرى كه ژسش
    به جام صدف نوش بحرى كه ژسش



  • سطرلاب او جان دهقان نمايد
    كز او چرمه ى صبح يكران نمايد
    كز اين دو جهان تنگ ميدان نمايد
    كه عيدى به ميدان خاقان نمايد
    به حلقه ربائى چه جولان نمايد
    ز يك ژس جامش دو كيهان نمايد
    كز آتش سفال تو ريحان نمايد
    اگر در شفق صبح پنهان نمايد
    كه عيدى در او خون قربان نمايد
    صراحى خطيبى خوش الحان نمايد
    درآر آنچه معيار مردان نمايد
    پرى خانهاى سليمان نمايد
    كمرها ز پيروزه ى كان نمايد
    ز پيروزه لعل بدخشان نمايد
    كز او جرعه ها لعل باران نمايد
    كه تشنيع او راز ايشان نمايد
    كه در چشم سرخى فراوان نمايد
    گلوى خراشيده ز افغان نمايد
    در آن طشت زر رنگ بر جان نمايد ز تف ماهى چرخ بريان نمايد
    ز تف ماهى چرخ بريان نمايد


/ 529