در ستايش منوچهر بن فريدون شروان شاه - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در ستايش منوچهر بن فريدون شروان شاه





  • همه درياكش و چون دريا سرمست همه
    خطرى كرده و در گنج طرب نقب زده
    زهره بر چيده چو خورشيدنم هر جرعه
    خيك ماند به زن زنگى شش پستان ليك
    جرعه اى كان به زمين داده زكات سر جام
    مجمر عيدى و آن عود و شكر هست بهم
    نكهت كام صراحى چو دم مجمر عيد
    رود سازان همه در كاسه ى سرها به سماع
    پرده در پرده و آهنگ در آهنگ چو مرغ
    بر بط از هشت زبان گويد و خود ناشنواست
    ناى افعى تن و بس بر دهنش بوسه زدند
    چنگ زاهد سر و دامانش پلاسين ليكن
    محبس دست رباب است شعيف ار چه قوى است
    خم دف حلقه بگوشى شده چون كاسه ى يوز
    صوت مرغان بدرد چرخ مگر با دم خويش
    راويانند گهر پاش مگر با لب خويش
    خاصگان گوهر بحر دل خاقانى را
    چاشنى گيران از چشمه ى حيوان گوئى مالك ملك جلال الدين كاندر تيغش
    مالك ملك جلال الدين كاندر تيغش



  • طبع با مى چو صدف با گهر آميخته اند
    نقب كران همه ره با خطر آميخته اند
    كه در آن خاك چنان بي خطر آميخته اند
    شير پستانش به خون جگر آميخته اند
    زو حنوط ز مى پى سپر آميخته اند
    زحل و زهره كه با قرص خور آميخته اند
    زو بخور فلك جان شكر آميخته اند
    شربت جان ز ره كاسه گر آميخته اند
    دم بدم ساخته و دربه در آميخته اند
    زيبقش گوئى با گوش كر آميخته اند
    با تن افعى جان بشر آميخته اند
    با پلاسش رگ و پى سر به سر آميخته اند
    چار طبعش كه به انصاف در آميخته اند
    كهو و گورش با شير نر آميخته اند
    بانگ كوس ملك تاجور آميخته اند
    كف شاهنشه خورشيدفر آميخته اند
    با كلاه ملك بحر و بر آميخته اند
    شربت شاه سكندر سير آميخته اند آتش و آب بهم بي ضررآميخته اند
    آتش و آب بهم بي ضررآميخته اند


/ 529