در مباهات و نكوهش حسودان - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مباهات و نكوهش حسودان





  • گر مرا دشمن شدند اين قوم معذورند از آنك
    جرعه نوش ساغر فكر منند از تشنگى
    مغزشان در سر بياشوبم كه پيلند از صفت
    لشكر عادند و كلك من چو صرصر در صرير
    خويشتن هم جنس خاقانى شمارند از سخن
    نى همه يك رنگ دارد در نيستان ها وليك
    دانم از اهل سخن هركه اين فصاحت بشنود گويد اين خاقانى دريا مابت خود منم
    گويد اين خاقانى دريا مابت خود منم



  • من سهيلم كمدم بر موت اولادالزنا
    ريزه خوار سفره ى راز منند از ناشتا
    پوستشان از سر برون آرم كه مارند از لقا
    نسل ياجوجند و نطق من چو صور اندر صدا
    پارگين را ابر نيسانى شناسند از سخا
    از يكى نى قند خيزد وز دگر ني، بوريا
    هم بسوزد مغز و هم سودا پزد بي منتها خوانمش خاقانى اما از ميان افتاده قا
    خوانمش خاقانى اما از ميان افتاده قا


/ 529