كه مرا در سه ماه با دو امام دو امام زمان، دو ركن الدين به موالات اين دو ركن شريف كه به عمر دراز هست مرا آرى اين دولتى است سال آورد دو فتوح است تازه در يك وقت هر دو ركن جهان مرد مي اند هر دو ركن افسر وجود آراى شدم از سعد اتصال دو ركن اين چو ركن هوا لطافت پاش وهم اين ركن چون مقوم روح كلك آن ركن چون مهندس عقل اين زخوى حاكمى ملك عصمت نام خوى زين چو روى رى تازه روى اين در رى آفتاب اشراق ركن خوى حبر شافعى توفيق با وجود چنين دو حجت شرع هارى از حلم ركن خوى در تب رى از آن ركن مصر ريان استاين حدي نبى كند تلقين اين حدي نبى كند تلقين
به يكى سال داده اى ديدار دو قوى ركن كعبه ى اسرار هم تمسك كنم هم استظهار خدمت هر دو ركن پذرفتار چه عجب سال دولت آرد بار دو لطيفه است سفته در يك تار آدمى مجتبى و عيسى يار هر دو ركن اختر سعود نگار خال السير ز آفت اشرار و آن چو ركن زمين خلافت دار چار اركان جسم را معيار پنج دكان شرع را معمار و آن ز رى عالمى فلك مقدار كار رى ز آن چو نقد خوى به عيار خوى او در خوى او رمزد آار ركن رى صدر بوحنيفه شعار رى و خوى كوفه دان و مصر شمار هان خوى سردش آنك آب بحار اوست ريان ز علم و هم ناهاروان علوم رضى كند تكرار وان علوم رضى كند تكرار