در شكايت از حبس و بند و مدح عظيم الروم عز الدوله قيصر
هنوز آن مهر بر درج رحم داشت چه بود آن نطق عيسى وقت ميلاد چگونه ساخت از گل مرغ عيسى چه معنى گفت عيسى بر سر دار وگر قيصر سكالد راز زردشت بگويم كان چه زند است و چه آتش چه اخگر ماند از آن آتش كه وقتى به قسطاسى بسنجم راز موبد چرا پيچد مگس دستار فوطه به نام قيصران سازم تصانيف بس اى خاقانى از سوداى فاسد رفيق دون چه انديشد به عيسي؟ مگو اين كفر و ايمان تازه گردان فقل و اشهد بان الله واحد چه بايد رفت تا روم از سر ذل يمين عيسى و فخر الحوارى مسيحا خصلتا قيصر نژادا به روح القدس و نفخ روح و مريم به مهد راستين و حامل بكربه بيت المقدس و اقصى و صخره به بيت المقدس و اقصى و صخره
كه جان افروز گوهر گشت پيدا چه بود آن صوم مريم وقت اصغا چگونه كرد شخص عازر احيا كه آهنگ پدر دارم به بالا كنم زنده رسوم زند و استا كز او پازند و زند آمد مسما خليل الله در آن افتاد دروا كه جوسنگش بود قسطاى لوقا چرا پوشد ملخ رانين ديبا به از ارتنك چين و تنگلوشا كه شيطان مي كند تلقين سودا وزير بد چه آموزد به دارا؟ بگو استغفر الله زين تمنا تعالى عن مقولاتى تعالى عظيم الروم عز الدوله اينجا امين مريم و كهف النصارى تورا سوگند خواهم داد حقا به انجيل و حوارى و مسيحا به دست و آستين باد مجرابه تقديسات انصار و شليخا به تقديسات انصار و شليخا