در تجريد و عزلت و قناعت و بي طمعى و شكايت از روزگار
چند پى كار آب بر ره زردشتيان سينه به غوغاى حرص بيش ميالا از آنك بهر چنين خشك سال مذهب خاقانى است از سر تسليم دل پيش عزيزان فقربهر دل والدين بسته ى شروان شدن بهر دل والدين بسته ى شروان شدن
عقل كه كسرى فش است وقت ستم داشتن نيست به فتواى عقل گرگ به رم داشتن از پى كشت رضا چشم به نم داشتن حلقه به گوش آمدن غاشيه هم داشتنپيش در اهل بيت ماتم عم داشتن پيش در اهل بيت ماتم عم داشتن