در پند و اندرز و مدح پيامبر بزرگوار - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در پند و اندرز و مدح پيامبر بزرگوار





  • دو رنگى شب و روز سپهر بوقلمون
    دو چشمه اند يكى قير و ديگرى سيماب
    تو غرق چشمه ى سيماب و قير و پندارى
    جهان به چشمى ماند در او سياه و سپيد
    ببر طناب هوس پيش از آنكه ايامت
    به صور نيم شبى درفكن رواق فلك
    جهان به بوالعجبى تا كيت نمايد لعب
    تو را به مهره و حقه فريفتند ايراك
    فريب گنبد نيلوفرى مخور كه كنون
    ز خشك سال حواد اميد امن مدار
    چه جاى راحت و امن است و دهر پر نكبت
    مگو كه دهر كجا خون خورد كه نيست دهانش
    مساز عيش كه نامردم است طبع جهان
    ز روزگار وفا هم به روزگار آيد
    چه خوش بوى كه درون وحشت است و بيرون غم
    خوشى طلب كنى از دهر، ساده دل مردا
    سلاح كار خود اينجا ز بى زبانى ساز
    چو خوشه چند شوى صد زبان نمي خواهى
    در اين مقام كسى كو چو مار شد دو زبان خرد خطيب دل است و دماغ منبر او
    خرد خطيب دل است و دماغ منبر او



  • پرند عمر تو را مي برند رنگ و بها
    شب بنفشه وش و روز ياسمين سيما
    كه گرد چشمه ى حيوان و كورى به چرا
    سپيد ناخنه دار تو سياه نابينا
    چهار ميخ كند زير خيمه ى خضرا
    به ناوك سحرى بر شكن مصاف فضا
    به هفت مهره ى زرين و حقه ى مينا
    چو حقه بي دل و مغزى چو مهره بى سر و پا
    اجل چو گنبد گل برشكافدت عمدا
    كه در تموز ندارد دليل برف هوا
    چه روز باشه و صيد است دست پر نكبا
    ببين به پشه كه زوبين زن است و نيست كيا
    مخور كرفس كه پر كژدم است بوم و سرا
    كه حصرم از پس شش ماه مي شود صهبا
    كجا روى كه ز پيش آتش است و پس دريا
    كه از زكات ستانان زكات خواست عطا
    كه بى زبان دفع زبانيه است آنجا
    كه يك زبان چون ترازو بوى به روز جزا
    چو ماهى است بريده زبان در آن ماوا زبان به صورت تيغ و دهان نيام آسا
    زبان به صورت تيغ و دهان نيام آسا


/ 529