مطلع سوم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع سوم





  • اى تاج گردون گاه تو، مهدى دل آگاه تو
    بر بندگان پاشى گهر هر بنده اى را بر كمر
    افلاك تنگ ادهمت، خورشيد موم خاتمت
    خوش غمزه چشم خور ز تو شب طره پر عنبر ز تو
    خصمت ز دولت بينوا و آنگه درت كرده رها
    گر با تو خصم آرش بود هم جفت او آتش بود
    هر موى رخشت رستمى مدهامتان وش ادهمى
    باد سليمان در برش و زنار موسى منظرش
    از نعل او مه را گله، بر چشم خورشيد آبله
    باد از سعادات ابد بيت الحياتت را مدد
    برتر ز عرشت قدر و قد، رايت وراى حزر و حد
    در سجده صف هاى ملك پيش تو خاشع يك به يك مولات بي نام آسمان، باجت رساد از اختران
    مولات بي نام آسمان، باجت رساد از اختران



  • يك بنده ى درگاه تو صد چين و يغما داشته
    ز آن لعبتان كز صلب خور ارحام خارا داشته
    دل مرده گيتى از دمت اميد احيا داشته
    پيشانى اختر ز تو داغ اطعنا داشته
    چشمش به درد او توتيا بر باد نكبا داشته
    صحنات كمتر خوش بود، با صحن حلوا داشته
    طاس زرش هر پرچمى از زلف حورا داشته
    طير است گوئى پيكرش، طور است مانا داشته
    كاه و جوش ز آن سنبله كاين سبز صحرا داشته
    هيلاج عمرت را عدد غايات اقصى داشته
    ذاتت به دست جود و جد گيتى مطرا داشته
    چندان كه محراب فلك پيران و برنا داشته صف غلامانت جهان شرقا و غربا داشته
    صف غلامانت جهان شرقا و غربا داشته


/ 529