اين مرثيه را از زبان قرة العين امير رشيد فرزند خود گويد - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين مرثيه را از زبان قرة العين امير رشيد فرزند خود گويد





  • تا دمى ماند ز من نوحه گران بنشانيد
    هم بموئيد و هم از مويه گران درخواهيد
    بشنوانيد مرا شيون من وز دل سنگ
    اشك داود چو تسبيح بباريد از چشم
    خپه گشتم دهن و حلق فرو بسته چو ناى
    پيش جان دادن من خود همه سگ جان شده ايد
    چون مرا طوطى جان از قفس كام پريد
    من كنون روزه ى جاويد گرفتم ز جهان
    وقت نظاره ى عام است شما نيز مرا
    الوداع اى دمتان همره آخر دم من
    الوداع اى دلتان سوخته ى روز فراق
    پيش تابوت من آئيد برون ندبه كنان
    من گدازان چو هلالم ز بر نعش و شما چو نسيج سر تابوت زر اندود رخيد
    چو نسيج سر تابوت زر اندود رخيد



  • وا رشيداه كنان نوحه سرائيد همه
    كه بجز مويه گر خاص نشائيد همه
    بشنويد آه رشيد ار شنوائيد همه
    خوش بناليد كه داود نوائيد همه
    وز سر ناله شما نيز چو نائيد همه
    زان چو سگ در پس زانوى عنائيد همه
    نوحه ى جغد كنيد ار چو همائيد همه
    گر شما در هوس عيد بقائيد همه
    بهر آخر نظر خاص بيائيد همه
    بارك الله چه به آئين رفقائيد همه
    در شب خوف نه در صبح رجائيد همه
    در سه دست از دو زبانم بستائيد همه
    بر سر نعش نظاره چو سهائيد همه چون حلى بن تابوت دوتائيد همه
    چون حلى بن تابوت دوتائيد همه


/ 529