مطلع چهارم - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلع چهارم





  • در عقبات راه دين، بهر عقوبت غزان
    بر سر دوزخت كند حور بهشت مالكى
    چون جم از اهرمن نگين، باز ستانى از غزان
    باد صبا بر آب كر، نقش قد افلح آورد
    فرضه ى عسقلان و نيل از شط مفلحان دگر
    گرد معسكرت فلك ساخت حنوط اختران
    گرد معسكرت فلك رخت فكند و خيمه زد
    زير طناب خيمه ات عرش خميده رفت و گفت
    پور سبكتكين تويي، دولت اياز خدمتت
    گرچه بدست پيش ازين در عرب و عجم روان
    در صفت يگانگى آن صف چارگانه را
    باد چو روز آن جهان خمسين الف سال تو
    كرده منجم قدر حكم كز اخترت بود
    مالت و دست سائلان، دستت و جام خسروى تخت تو تاج آسمان، تاج تو فر ايزدى
    تخت تو تاج آسمان، تاج تو فر ايزدى



  • تيغ تو دوزخى كند، آب سنانت آذرى
    دربر آتشت كند، حوت فلك سمندرى
    تاج سر ملك شهي، خاتم دست سنجرى
    تا تو فلاح و فتح را بر شط مفلحان برى
    هست خراس پارگين، از سمت مزورى
    زانكه نجوم ملك را شاه فلك معسكرى
    گفت به خدمت اندرم تا به سعادت اندرى
    اى خط جدول هدي، حبل متين ديگرى
    بنده به دور دولتت رشك روان عنصرى
    شعر شهيد و رودكي، نظم لبيد و بحترى
    بنده سه ضربه مي زند، در دو زبان شاعرى
    بيش ز مدت ابد ذات تو را معمرى
    فسخ لواى ظالمي، خسف بناى كافرى
    بندت و پاى سركشان، پايت و تخت سرورى حكم تو طوق گردنان، طوق توزلف سعترى
    حكم تو طوق گردنان، طوق توزلف سعترى


/ 529