عدل است و بس كليد در هشتم بهشت عدل است و دين دوگانه ز يك مادر آمده هرجا كه عدل سايه كند رخت دين بنه هرجا كه عدل خيمه زند كوس دين بزن هر كه از تف سموم بيابان ظلم جست سر سامى است عالم و عدل است نضج او تاريخ كيقباد نخواندى كه در سير احكام كسروى نشنيدى كه در سمر افسانه شد حدي فريدون و بيوراسب اين داد كرد و آن ستم آورد عاقبت امروز عدل بر در مختار دان و بس كسرى و جعفرى است كه يك قطره همتش از خواجه ى زمين و درت هفتم آسمان از خواجگى چه فخر تو را كز كمال قدر شهباز ملكى و ز پى نامه بردنت آذين باغ دولت و هارون درگهت اى حيدر زمانه به كلك چو ذوالفقار خاقانيى كه نايب حسان مصطفى است جاندار تو رضاى حق است و دعاى خلقدر ناف عالمى دل ما جاى مهر توست در ناف عالمى دل ما جاى مهر توست
كز عدل بر گشادن اين در نكوتر است فهرست ملك ازين دو برادر نكوتر است كاين سايبان ز طوبى اخضر نكوتر است كاين نوبتى ز چرخ مدور نكوتر است عدلش سقاى بركه ى كور نكوتر است نضج از دواى عافيت آور نكوتر است عدلش ز فضل عاطفه گستر نكوتر است عدلش ز عقل مملكه پرور نكوتر است زآن هر دوان كدام به مخبر نكوتر است هم حال دادگر ز ستمگر نكوتر است ايدر طلب كه اين طلب ايدر نكوتر است از هفت بحر كسرى و جعفر نكوتر است در سايه ى تو چارم كشور نكوتر است هر حاجبت ز خواجه ى سنجر نكوتر است سيمرغ در محل كبوتر نكوتر است از قصر قيصريه و قيصر نكوتر است نام فلك به صدر تو قنبر نكوتر است مداح بارگاه تو حيدر نكوتر است كاين دو ز صد سريت لشكر نكوتر استجاى ملك ميان معسكر نكوتر است جاى ملك ميان معسكر نكوتر است